اینجا خانه ما| خانه ات را بتکان!
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۴۶۰۲۴
گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما!
انگار استاد اخلاقش این ذکر را به علی داده باشد که روزی هزار مرتبه از سویدای دلش تکرار کند: «مامان! کی خونه تکونی میکنی؟!»
سه چهار روز است این ورد را برداشته و هر چند دقیقه یک بار مثل پرنده ساعت دیواری در کارتونهای دهه شصت، از کنجی میزند بیرون و با این جمله، نوکی به مغز من و بلکه به روحم میزند تا برخیزم و عزم مراتب بالای عرفان کنم و عملیات غیرممکن خانه تکانی را کلید بزنم!
«باید بفهمم کار، کار کیه؟ علی از طرف کی مزدور شده تا منو وادار به خونه تکونی کنه؟!» سعی کردم در ذهنم دنبال عناصر اصلی این توطئه شوم بگردم! «آیا کار مقداده؟ نه، مقداد که از دشمنان درجه یک خونه تکونیه! آیا یکی از مامان جون ها اون رو به این کار واداشته؟! مامان مقداد که اصلا کاری به این چیزا نداره بنده خدا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مامان خودم؟ ممکنه! از دید مامان، من یه زن هپلی هستم که هر کاری میکنه به جز منظم کردن خونه ش!» این فرضیه ها در ذهنم چرخ میخورد تا روز چهارم ریاضت علی و استمرارش بر ذکر شریف «مامان! کی خونه تکونی میکنی؟!» که عصرگاهان علی کتاب فارسی اش را داد به دستم و گفت «مامان! از درس پونزده املا بگو.»
املا را تازه شروع کرده بودم که ناگهان پرده از رازها برداشته شد. در درس پانزدهم کتاب فارسی دوم دبستان، نویسندگان کتاب، بازی خطرناکی را با مادران شروع کرده بودند و احتمالا معلمان عزیز این پایه تحصیلی هم در این سناریو با آنها همدست و هم داستان بودند!
- علی! خونه تکونی رو از اینجا فهمیدی؟
- آره. یعنی به این درس که رسیدیم، خانم برامون توضیحش داد.
به دوردست ها خیره شدم و در دلم از اینکه در این چهار روز، مامان طفلکیم را عامل این سیاست «چانه زنی از بالا، فشار از پایین» فرض کرده بودم، شرمنده شدم.
چاره ای نبود. ما باید هر جور شده، خانه تکانی میکردیم. پای آبروی یک خانواده درمیان بود. حتما بقیه بچههای کلاس، هر روز گزارش مفصلی از نقاط پاکسازی شده خانه شان در عملیات خانه تکانی ارایه میدادند و روا نبود که پسرکم علی، بیش از این خود را در موضع ضعف بپندارد و تصویر مادر هپلی، در ذهن او هم شکل بگیرد. باید مایه افتخار پسرم میشدم!
امروز کمر همت بستم تا کار را شروع کنم و نقشی ماندگار بر صفحه روزگار خلق کنم! اول خواستم که خیلی مدون و سیستماتیک، یک نقشه راه خانه تکانی طراحی کنم و گام به گام پله های پاکیزگی را تی بکشم! بعد دیدم اوضاع خانه بحرانی تر از آن است که عملیات از روی نقشه، بتواند چاره آن باشد. باید در مرحله نخست، به سبک چریکی و پارتیزانی به دل دشمن فرضی بزنم و بعد از یک مرحله فتح و ظفر، سراغ نقشه راه بروم.
کار را شروع کردم. هر لحظه هرجا که بودم، چشم میگرداندم ببینم نقطه بحرانی کجاست، به همان رسیدگی کنم. نکته قابل تاملش این بود که هم من کمر همت بسته بودم، هم بچه ها! من جلو میرفتم و مینها را خنثی می کردم، آن ها پشت سرم پیشروی میکردند و مین جدید میکاشتند.
چه می کاشتیم و چه بر میداشتیم؟!
من از درون کیسه برنج، لگو استخراج میکردم، سجاد آن لگوها را می برد زیر میز پذیرایی پخش میکرد تا حالا که بعد از مدت ها پیداشان کرده، حسابی رفع دلتنگی کند.
من میرفتم بالای چهارپایه تا رد شیرکاکائوی پاشیده شده روی تابلو را تمیز کنم، زهرا پایین چهارپایه ضجه می زد و میخواست هرطور شده خودش را به بالای چهارپایه برساند. برادرهای مهربان هم در همین حین، یک سبد اسباب بازی جلویش خالی میکردند تا مشغول شود.
من در فریزر را باز میکردم تا معجونهای عجیب و غریب آزمایش های علی که دیگر از کیمیا شدنشان ناامید شده را بگذارم در سینک ظرفشویی، سجاد در همین حین تعدادی دستمال کاغذی خیس گلوله شده را به عنوان گوشت در طبقات جاساز میکرد.
من شیشه پاک کن را مخفیانه زیر لباسم حمل میکردم تا به آینه اتاق برسم و در یک اقدام ضربتی چند پاف به آینه ی پر از جای دست و آب دهان بپاشم، جوجه اردکها ناگهان طی یک شکار لحظهها من و شیشه پاک کن را مشاهده میکردند و دیگر هرچه میخواستم به دستمال کشیدن کمد و کشوها سوق شان بدهم، زیر بار نمیرفتند. دقیقا باید همان آینه را به نقش و نگارهای ابروبادی منقش میکردند!
من داشتم با آدامس چسبیده به فرش کلنجار میرفتم و علی در همان حین، چالشهای ذهنی اش را مطرح می کرد:
- خیلی حرص می خورم واقعا!
- از چی؟
- از همین شعره. «دخترا ستاره می سازن». مگه دخترا کین که شبکه نهال همه ش اونا رو تحویل میگیره؟ پس پسرا چی؟
این هفتصد و سی و پنجمین بار است که در اثر پخش این سرود دخترانه، دچار احساس تبعیض جنسیتی شده و دارد به جنبشی برای احقاق حقوق از دست رفته پسران فکر میکند!
سجاد هم از راه می رسد و طرف برادرش را میگیرد:
- بله، تازه شم الکی میگه، خودم می دونم دخترا ستاره نمی سازن که!
- کی اینو گفت بهت مامان؟
- نرگس گفت. نرگس خاله مرضیه. من بهش گفتم دخترا ستاره می سازن. اون گفت «نه، ببین من ستاره نمی سازم، اصلا بلد نیستم».
خنده ام گرفته بود. علی دوباره برمیگردد سر خانه اول.
- ما پسرا قوی تریم، اما همه ش دخترا رو تحویل میگیرن. حتی روز پسر هم نداریم.
این را با بغضی که سعی میکند از من پنهانش کند، میگوید.
سعی کردم جمله آرامشبخشی در پاسخش بگویم. دارم تند تند دنبال حرفی میگردم.
- روز پسر نداریم، اما روزایی داریم که بخاطر یه پسر خیلی مهم شدن.
- مثلا چه روزی؟
- روز نوجوان، روز جوان.
- خوب این روزا کی هستن؟ چرا به ما کادو نمیدی وقتی این روزا می رسه؟
هرچی می کشیم از این شبکه نهال میکشیم. حالا بدهکار هم شدیم.
- حالا بذار برسه، کادو هم میدم.
- خوب کی میرسن؟
- باید تقویم رو نگاه کنم.
ای دل غافل! همین الان ماه شعبانیم. تولد حضرت علی اکبر کی می شد دقیقا؟
«وااای! همین فرداست که! حالا کادو از کجا بیارم! ای خدا هدایتت کنه شبکه نهال!!!»
حالا که نشسته ام و در سکوت خانه دارم چای مینوشم، به اندازه کافی گلایه سختیهای امروز که او نبوده را به مقداد کردهام، بچهها را خوابانده ام و نوبت خلوت با خودم رسیده. «خداجان! ممنون که به برکت حضور بچهها، خانه مان را میتکانی، مناسبت ها را یادمان می آوری، لبمان را خندان و دلمان را نرم میکنی!»
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: خانه تکانی فرزندپروری روز جوان خانواده شاد تولد حضرت علی اکبر خانه تکانی خونه تکونی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۴۶۰۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازداشت بیش از ۲۳۰۰ دانشجوی حامی فلسطین در آمریکا
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ وب سایت آمریکایی وان نیوز (۱news) ساعتی پیش در گزارشی اعلام کرد شمار دانشجویان بازداشتی اعتراضات ضد صهیونیستی در دانشگاههای آمریکا از ۲۳۰۰ نفر فراتر رفت.
تأکید دانشجوی یهودی بازداشتی بر لزوم ادامه اعتراضات ضد رژیم صهیونیستی در آمریکا
شبکه تلویزیونی الجزیره انگلیسی گزارشی درباره بازداشت یک دانشجوی یهودی آمریکایی در دانشگاه لس آنجلس کالیفرنیا منتشر کرد.
وی در توضیح بازداشتش گفت: من در خط مقدم بودم. نیروهای پلیس با باتوم هایشان به من ضربه میزدند. آنها مرا گرفتند. وقتی بازداشتم میکردند، مقاومت نکردم. آنها به شکل فیزیکی، دانشجویان را مرعوب میکردند و در واقع به آنها آسیب میرساندند تا دیگر حتی به تحریم اسرائیل، فکر هم نکنند! این وضعیت بسیار ناامیدکننده است. ما هیچ کار اشتباهی انجام نداده بودیم. یک تجمع غیرقانونی درمقابل ما بود. این گروه طرفدار صهیونیستها و ملی گرایان (افراطی)، ۲۵ نفر از دوستان ما کارشان به بیمارستان کشید، زیرا با چوب و چماق بچههای ما را میزدند و به سمت ما سنگ پرتاب میکردند. حتی یک نفر از افرادی که این حملات را مرتکب شده بودند دستگیر نشد. حتی یک نفر!
مادر من یهودی است. من یهودی بزرگ شدم. عموی بزرگ من، صهیونیست دوآتشه است. اگر فیلم مرا میبیند به او سلام میکنم! رسانهای شدن اعتراضهای ما سبب شد جرات بیشتری پیداکنم. دستاورد ما پیوست افرادی به ما بوده است که هرگز فکر نمیکردم به ما بپیوندند. آنها که به نظر میرسد از نظر سیاسی فعال نباشند، بعد از اینکه دیدند ما هدف حمله قرار گرفتیم و هیچکس درباره این اقدامات پاسخگو نیست، به ما پیوستند. ما به تظاهرات خود ادامه خواهیم داد. ما همچنان به کارهای خودمان ادامه خواهیم بود. ما همچنان اینجا خواهیم بود. ما به مبارزه برای غزه ادامه میدهیم. ما به مبارزه برای مردم فلسطین ادامه خواهد داد.
پلیس نیویورک دانشجویان حامی فلسطین را از اردوگاه اعتراضی بیرون کرد
به گزارش الجزیره انگلیسی، اعتراضات دانشجویی در همبستگی با فلسطینیان در آمریکا و نیز در سراسر جهان در حال گسترش است. بیش از ۲۴۰۰ معترض در دانشگاههای سراسر کشور دستگیر شده اند. پلیس در دانشگاه نیویورک دانشجویان را از اردوگاه همبستگی با فلسطینیان بیرون کرد. بسیاری از دانشجویان در زمان آغاز یورش پلیس در خواب بودند.
برگزاری تظاهرات در آمریکا برای حمایت از دانشجویان بازداشت شده
شبکه تلویزیونی الجزیره اعلام کرد مردم آمریکا به منظور حمایت از دانشجویانی که بازداشت شدهاند تظاهرات کردند.
مردم آمریکا با تجمع مقابل دانشگاه کلمبیا، از دانشجویان معترض که سهشنبه شب در زمان حمله به دانشگاه بازداشت شدهاند حمایت کردند. تظاهر کنندگان میگویند دانشجویان به جای زندانی شدن باید صدایشان شنیده شود.
پلیس وارد سالن هامیلتون در دانشگاه کلمبیا شد تا دانشجویانی را که داخل آنجا موانعی ایجاد کرده بودند کنار بزند. این دست کم دومین بار در دو هفته گذشته است که پلیس وارد میشود. دست کم ۳۰۰ نفر در دانشگاه کلمبیا و سیتی یونیورسیتی نیویورک بازداشت شدهاند. اما دانشجویان با وجود این خشونتها به خیابانها بازگشتند. این وضعیتی است که دانشگاههای زیادی نه تنها در نیویورک بلکه در سراسر آمریکا با آن روبرو هستند. پلیس حضور گستردهای دارد، اما دانشجویانی که در اینجا میبینید میگویند از اقدامات خود دست نمیکشند. دانشجویان میگویند نسل بعدی در کشور هستند و به سبب جنگ در غزه، سیاست خارجی آمریکا و حمایت از اسرائیل خشمگین هستند. آنها میخواهند صدایشان شنیده شود.
اظهارات استاد ۶۵ ساله دانشکده دارتموث بعد از بازداشت در جریان اعتراضات ضداسرائیلی
دابلیو ام یو آر تصاویری از بازداشت آنالیزا اورلک، استاد ۶۵ ساله دانشکده دارتموث در نیوهمپشایر آمریکا منتشر کرد.
وی چهارشنبه شب به همراه دهها نفر دیگر در اعتراضات ضداسرائیلی در این دانشکده بازداشت شد.
استاد دانشگاه گفت: من عصبانی بودم، چون اونها تلفنم را گرفته بودند، و من عصبانی بودم، زیرا بدنم را کوبیدن زمین و درد داشت. پس من رفتم و گفتم گوشیم را به من پس بدید، گوشیم رو پس بگیرم و البته پس گرفتم و همون موقع سه تا پلیس من رو کوبیدند زمین و من با اون شونم که صدمه دیده بود، خوردم زمین. اونها گفتن که من داشتم در مقابل دستگیری مقاومت میکردم
ویدیوی ضبط شده شبکه خبری نیوز ناین، لحظه دستگیری آنالیزا اورلِک، استاد کالج دارتموث در جریان اعتراض شب گذشته را نشان میدهد. این زن ۶۵ ساله میگوید که او در میان تعداد انگشت شماری از اساتیدی بود که برای حمایت از دانشجویان در محوطه دانشگاه حاضر شدند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در یک محوطه دانشگاهیِ کوچک که همه خوابند، در یک منطقه روستایی مانند دارتموث، اونها این نمایش مسخره اسلحه و قدرت و خشونت رو به راه انداختن. پیام من این هستش که از تبدیل کردن یهودستیزی به یک اسلحه (برای برخورد با معترضان) دست بردارید، با دانشجویانتان صحبت کنید، با کارکنانتان گفتگو کنید و به نام حفظ امنیت دانشگاه به یک زن ۶۵ ساله حمله نکنید.
احاطه کردن محل تحصن دانشجویان حامی فلسطین در ماساچوست با موانع آهنی
محل تحصن دانشجویان در مؤسسه فناوری ماساچوست آمریکا با موانع آهنی احاطه شد و طرفداران رژیم صهیونیستی آنچنان پرچمهای این رژیم را روی موانع نصب کردند که گویی این منطقه محل تحصن طرفداران رژیم صهیونیستی است.
اینجا منطقه تحصن دانشجویان مؤسسه فناوری ماساچوست در ایالت ماساچوست است. مشاهده میکنید که موانع آهنین در اینجا نصب شده است و خبرنگاران برای ورود به محل تحصن تلاش میکنند؛ اما نیروهای پلیس مانع از این کار میشوند. عوامل رسانهها میخواهند وارد محل تحصن شوند؛ اما نیروهای پلیس برای اخراج ما از این منطقه تلاش میکنند. همان طور که مشاهده میکنید در این محل پرچمهای اسرائیل نصب شده است و محل تحصن دانشجویان، از هر سمتی با این موانع آهنین احاطه شده است. این موانع بلند آهنین در اینجا قرار گرفته و چنان پرچمهای اسرائیل روی آنها نصب شده است که گویی اینجا محل تحصن طرفداران اسرائیل است! قطعا به هیچ وجه اجازه ورود به این محل را نداشتیم. این نخستین بار است که وارد این محل شده ایم و اکنون خبرنگاران از این محل اخراج میشوند. مشاهده میکنید که طرفداران اسرائیل این تصاویر را در اینجا نصب کرده اند و همگان احساس میکنند که اینجا محل تحصن طرفداران اسرائیل است؛ نه کسانی که به آنچه جنگ کشتار جمعی و پاکسازی نژادی در غزه میدانند، معترض هستند! کسانی که از این دانشگاه میخواهند واقعیت روابط خود با اسرائیل و به طور مشخص ارتش اسرائیل و به خصوص برنامههای پهپادهای اسرائیلی مشخص کند؛ پهپادهایی که در کارگاههای این دانشگاه ساخته میشود.
اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه پرینستون در حمایت از مردم غزه
کانال تلگرام الرساله با انتشار تصاویری نوشت: دانشجویان دانشگاه پرینستون در ایالت نیوجرسی آمریکا اعلام کردند تا زمانیکه این دانشگاه سرمایههای خود نزد اسرائیل را اعلام و آن را خارج نکند و همچنین اسرائیل را کاملا تحریم آکادمیک و فرهنگی نکند، اعتصاب غذا خواهند کرد.
تصاویر برنامه فعالیتی دانشجویان دانشگاه هاروارد برای خواندن قصیده شاعر شهید فلسطینی
کانال تلگرامی قدس پرس با انتشار تصاویری نوشت: دانشجویان دانشگاه هاروارد، فعالیتی برای خواندن شعر رفعت العرعیر، شاعر و نویسنده شهید فلسطینی تحت عنوان "اگر باید بمیرم" برگزار کردند.